رمان سیتی

مرجع دانلود داستان و رمان

رمان سیتی

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما
خرید این قالب
  • اسلایدر اول
    اسلایدر اول
  • اسلایدر دوم
    اسلایدر دوم
داستان کوتاه دختر نابینا

دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یک نفر را دوست داشت دلداده اش را با او چنین گفته بود : اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس تو و رویاهای تو خواهم شد و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد که حاضر شود چشم های خودش را به دختر نابینا بدهد...

  • نام کتاب: دختر نابینا
  • ژانر: احساسی - عاشقانه
  • نویسنده: ناشناس
  • صفحات: 3
داستان کوتاه عروسک زشت

دختر کوچک به مهمان گفت : میخوای عروسک هامو ببینی ؟ مهمان با مهربانی جواب داد : بله… دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد… بعضی از اونا خیلی بانمک بودن ، در بین اونا یک عروسک باربی هم بود.. مهمان از دخترک پرسید : کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ؟

  • نام کتاب: عروسک زشت
  • ژانر: احساسی - پند آموز
  • نویسنده: ناشناس
  • صفحات: 2
تبلیغات
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما
ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
درباره سایت
رمان سیتی
رمان سیتی از دی ماه 1399 فعالیت خود را در زمینه داستان کوتاه ، داستان ، رمان آغاز به کار کرده ، هدف ما ارائه بهترین و با کیفیت ترین کتاب ها میباشد.
آمار سایت
  • 6 نوشته
  • 2 محصول
  • 6 کامنت
  • 2 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سیتی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.