رمان سیتی
مرجع دانلود داستان و رمان
رمان سیتی
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما
خرید این قالب
  • اسلایدر اول
    اسلایدر اول
  • اسلایدر دوم
    اسلایدر دوم
داستان کوتاه ساعت قرار

نشسته بودم رو نیمکت پارک ، گنجشک ها را می شمردم تا بیاید… سنگ می انداختم بهشان

می پریدند ، دورتر می نشستند کمی بعد دوباره بر می گشتند ، جلوم رژه می رفتند ساعت از

وقت قرار گذشت نیامد ! نگران ، کلافه ، عصبی شدم شاخه گلی که دستم بود سر خم کرده

داشت پژمرده میشد…

طاقتم طاق شد از جام بلند شدم ناراحتیم را سر گنجشک ها خالی کردم

گل را هم انداختم زمین ، پاسارش کردم… گل برگ هاش کنده ، پخش ، لهیده شد بعد ،

یقه ی پالتوم را دادم بالا ، دست هام را کردم تو جیب هاش ، راهم را کشیدم رفتم…

نرسیده به در پارک ، صداش از پشت سر آمد ، صدای تند قدم هاش و صدای نفس نفس هاش

! برنگشتم به‌ روش ! حتی برای دعوا ! مرافعه ، قهر…

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
طراحی سایت
خرید محصول
خلاصه کتاب
نشسته بودم رو نیمکت پارک ، گنجشک ها را می شمردم تا بیاید… سنگ می انداختم بهشان می پریدند ، دورتر می نشستند کمی بعد دوباره بر می گشتند ، جلوم رژه می رفتند ساعت از وقت قرار گذشت نیامد ! نگران ، کلافه ، عصبی شدم شاخه گلی که دستم بود سر خم کرده داشت پژمرده میشد…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    ساعت قرار
  • ژانر
    عاشقانه - غمگین
  • نویسنده
    ناشناس
  • صفحات
    3
  • حجم
    307 کیلوبایت
  • منبع تایپ
    لاو کده
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • 1202 روز پيش
  • admin
  • 1,187 بازدید
  • 3,000 تومان
  • 0 کامنت
درباره admin
چند سالی هست که بطور پیوسته در اینترنت فعالیت میکنم.
دیگر نوشته های
تبلیغات
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما
ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
درباره سایت
رمان سیتی
رمان سیتی از دی ماه 1399 فعالیت خود را در زمینه داستان کوتاه ، داستان ، رمان آغاز به کار کرده ، هدف ما ارائه بهترین و با کیفیت ترین کتاب ها میباشد.
آمار سایت
  • 6 نوشته
  • 2 محصول
  • 6 کامنت
  • 2 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سیتی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.